سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد سینمای هالیوود

عذاب دخان و ردّپای آن در سینما


متأسّفانه نکات غیرتخصّصی گریبان رسانة ملّی را گرفت و ما به ازای شیطان، تصویری را تعریف کردیم. شیطان، نماد بومی نداشت و ما از او تصویر بومی و ایرانی ساختیم. تا پیش از آن هر کس می‌‌خواست آدرسی از شیطان بدهد یا باید از نماد‌های غربی استفاده می‌‌کرد یا از نمادهای 666 و ستارة پنج پر، بز فومت و چشم لوسیفر و از این دست علائم. حال اگر عکس این بازیگر نقش شیطان که برای آن تعریف کردیم، روی تی‌شرت یا کلاسور یا غیره نقش بست؛ یعنی چه؟ یعنی ما برای طایفة شیطان‌پرست وطنی که متأسّفانه در کشور بعضاً، ولی قلیل حضور دارند، یک نماد بومی تعریف کرده‌ایم.


 

 

اشاره:

متنی که در پیش روی خوانندگان محترم موعود قرار گرفته است، بخشی از متن سخنرانی دکتر مجید شاه حسینی با عنوان «عذاب دخان و ردّ پای آن در سینما» ‌است که در سالن آمفی تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و از مجموعه سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی مؤسّسة فرهنگی موعود (پنجاهمین نشست) برگزار شده  است.

متأسّفانه نکات غیرتخصّصی گریبان رسانة ملّی را گرفت و ما به ازای شیطان، تصویری را تعریف کردیم. شیطان، نماد بومی نداشت و ما از او تصویر بومی و ایرانی ساختیم. تا پیش از آن هر کس می‌‌خواست آدرسی از شیطان بدهد یا باید از نماد‌های غربی استفاده می‌‌کرد یا از نمادهای 666 و ستارة پنج پر، بز فومت و چشم لوسیفر و از این دست علائم. حال اگر عکس این بازیگر نقش شیطان که برای آن تعریف کردیم، روی تی‌شرت یا کلاسور یا غیره نقش بست؛ یعنی چه؟ یعنی ما برای طایفة شیطان‌پرست وطنی که متأسّفانه در کشور بعضاً، ولی قلیل حضور دارند، یک نماد بومی تعریف کرده‌ایم.


 

 

اشاره:

متنی که در پیش روی خوانندگان محترم موعود قرار گرفته است، بخشی از متن سخنرانی دکتر مجید شاه حسینی با عنوان «عذاب دخان و ردّ پای آن در سینما» ‌است که در سالن آمفی تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و از مجموعه سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی مؤسّسة فرهنگی موعود (پنجاهمین نشست) برگزار شده  است.


در آغاز کلام از محضر بقیّـة الله، اروحنا لِتراب مقدمه الفداء، استمداد می‌‌طلبم که دقایقی که با هم می‌‌گذرانیم از دقایق پربرکت عمرمان باشد و بتوانیم توشه‌ای اخروی بربندیم.

حدود 15 سال قبل بحث در حوزة مفاهیم آخرالزّمانی و سینما خیلی نو بود و در آن ایّام در فضاهای دانشگاهی طرح این مسائل به گونه‌ای بود که گویا گوینده از عجیب‌ترین مفاهیم خلقت حرف می‌‌زند. به طور کلّی ذهن مخاطب سینمایی نمی‌پذیرفت که از منظر آپوکالیپس یا آخرالزّمانی مفاهیم سینمایی را دنبال کند. امروز در دورة تکثّر این گونه مباحث به سر می‌‌بریم و تقریباً همه معتقد به آن مبانی‌اند.

امروز، بحث خیلی گسترده شده است؛ البتّه در سطح باقی مانده. من فکر می‌‌کنم اگر مجدّداً سراغ مفهوم سینما و اتّفاقات آخرالزّمانی برویم باید بحث را تخصّصی‌‌تر کنیم و به عمق بیفزاییم. فعلاً مباحث نقد محتوایی که من شاهد هستم خصوصاً در حوزة رسانة ملّی بعضاً اقیانوسی است به عمق یک وجب و همه چیز را با هم مخلوط می‌‌کند؛ سینمای وحشت و همة مؤلّفه‌های آخرالزّمانی را به این ترتیب بحث تخصّصی با رویکرد دینی از آن استخراج نمی‌شود.

اجمالاً این مقدّمه را گفتم که بگویم تلاش من در این جلسه این است که دانسته‌های قبلی مخاطب را قدری عمیق‌تر کنم و مفاهیم را دقیق‌تر بکاوم. چرا عذاب دخان در سینما؟ حقیقت این است که اگر اختیار با ما بود، شاید این موضوع اولویّت پیدا نمی‌کرد یا لااقل بنده آن را در اولویّت قرار نمی‌دادم؛ امّا از زمانی که رسانة ملّی در تولیدات نمایشی وارد این حوزه شد و شاید به تبعیّت از آنچه که در سینمای دنیا و سریال‌های دنیا اتّفاق می‌‌افتد و بعد از آن ما شاهد نوعی شیفتگی به مفاهیم دخانی در تلویزیون در سینما هستیم.

نقطة آغاز کار رسانة ملّی در این زمینه، سریال «او یک فرشته بود»، می‌‌باشد که در ماه مبارک رمضان سال1384 یا 1385ش. پخش شد. در همان دوره هم انتقاداتی بر این سریال وارد بود، از همان نامش که غلط بود؛ زیرا شیطان، فرشته نبود و نیست و تا سیر فیلم‌نامه و فرازو فرودهای آن؛ مثلاً سؤال می‌‌شود که چگونه است که در ماه مبارک رمضان که شیاطین دربندند، ما ابلیس را در آنتن رسانة ملّی رها می‌‌کنیم؟ چه چیزی می‌‌خواهیم به دست بیاوریم؟ در شرایطی که بسیاری از گناهانی که از جانب ابلیس که از طایفة جنّیان است و به روایت قرآن و به وس?سة او صادر می‌‌شود، نمی‌توانیم در رسانة ملّی نشان دهیم. نتیجه این شد که مخاطب حس می‌‌کرد مثلاً کسی که طبق اصول رسانه‌ای از همه، قیافة مقبول‌تری دارد، شخصیّت بد فیلم، شیطان است. بدترین چیزی هم که از او دیده می‌‌شد این بود که هووی خانم دیگری می‌‌شد یا اینکه کودکی را به بازی کامپیوتری وادار می‌‌کرد. پس چه مضرّات و معاصی‌ای از جانب او نصیب بشر می‌‌شود؟ به این ترتیب ما گرفتار این مسئله شدیم که یک حصری شکسته شد و خیلی‌ها احساس کردند که شیطان شناسند و از اینجا سریال‌های دخانی آغاز شد آنها از رأس دخان و رئیس جنّیا? کافر، یعنی خود شیطان شروع کردند.

متأسّفانه نکات غیرتخصّصی گریبان رسانة ملّی را گرفت و ما به ازای شیطان، تصویری را تعریف کردیم. شیطان، نماد بومی نداشت و ما از او تصویر بومی و ایرانی ساختیم. تا پیش از آن هر کس می‌‌خواست آدرسی از شیطان بدهد یا باید از نماد‌های غربی استفاده می‌‌کرد یا از نمادهای 666 و ستارة پنج پر، بز فومت و چشم لوسیفر و از این دست علائم. حال اگر عکس این بازیگر نقش شیطان که برای آن تعریف کردیم، روی تی‌شرت یا کلاسور یا غیره نقش بست؛ یعنی چه؟ یعنی ما برای طایفة شیطان‌پرست وطنی که متأسّفانه در کشور بعضاً، ولی قلیل حضور دارند، یک نماد بومی تعریف کرده‌ایم.

در سال بعد قصّة دیگری داشتیم در سریال «اغما» و باز هم مدلی از شیفتگی به مفاهیم ماورایی، دخانی و تصاویر دخانی به‌صورت شتابزده مطرح شد؛ شاید اصل مطلب بد نباشد؛ ولی ناشیانه عمل شد.
این همه، ما را به تفکّر واداشت که یک جای کار غلط است یا به قدر کافی تحقیق و پژوهش نداریم و این به آن معنی نیست که نمی‌شود هیچ پروژة دخانی در رسانة ملّی ساخت؛ بلکه با تدبیر و تأمّل می‌‌شد کارهایی کرد. امروزه ردّ پای این معنا به سینما رسیده و الآن سینما خیلی دخان زده‌‌تر از تلویزیون است. 
در جشنوارة سال قبل، فیلمی به نام «آل» داشتیم که فیلم بسیار بدی بود؛ هر چند که متأسّفانه در جاهایی مورد تقدیر قرار گرفت و امسال هم فیلمی به نام «دوست از جنس آتش». در این فیلم به رفاقت با این موجودات ترغیب شده است و به این موضوع اشاره می‌‌شود که از این موجودات کمک بگیرید. این فیلم‌ها کم کم به جشنوارة ما می‌‌آید. فیلم دیگری نیز با نام «سایة وحشت» در جشنواره عرضه شد که باز قریب به همین مضامین بود.

کم‌کم عالم دخان و فضای جنّیان اسباب تفریح می‌‌شود؛ یعنی مثلاً کودکانمان باید با اینها انس بگیرند و تنها چیزی که این وسط ملاک و تراز و معیار نیست، قرآن مجید است و معارف صحیح در این حوزه و اینکه روایات و احادیث و آیات قرآن در این باب چه می‌‌گویند؟ به طور کلّی مطالب به ‌صورت ناشیانه از سریال‌ها و فیلم‌های خارجی گرته‌برداری می‌‌شود.

حال می‌‌رویم سراغ سینمای خارج از کشور و تقلید ناشیانه‌ای که ما از آن می‌‌کنیم. ان شاالله در پایان، چاره با خود شما که چه باید کرد؟ شاید قدم اوّل همین آگاه شدن و دانستن باشد و اینکه تلویزیون و سینمای شما بدون شتابزدگی ابتدا از آیات و روایات سیراب بشود. شاید تنها استثنایی که در زمینة این‌گونه فیلم‌ها به ذهن من می‌‌رسد، فیلم «ملک سلیمان» باشد که با یک تحقیق 5 ساله نهایتاً به سمت تولید رفت؛ ولی کارهای دیگر تقریباً چیزی به نام تحقیق و پژوهش ندارند و عیناً از آثار خارجی گرته‌برداری می‌‌شوند. شاید تفاوت محتوایی و?معنایی «ملک سلیمان» هم در همین نقطه است.

عذاب دخان چیست؟ آیا چنین عذابی وجود دارد؟ برای پاسخگویی به این پرسش ریشة قرآنی آن را مرور می‌‌کنیم و بعد به سراغ تحلیل محتوایی آثار می‌‌رویم. ما در قرآن، سورة مبارک «دخان» داریم دربارة سه آیة میانی این سوره خیلی توصیف مفصّلی وجود دارد هم در قرآن مجید و هم در روایات معصومان(ع). جالب است که خود اعراب و کسانی هم که به عربی تکلّم می‌‌کنند، این سوره را طور دیگری می‌‌خوانند؛ هر چند که آنها با ما فرق دارند؛ چون ما این سوره را قرائت می‌‌کنیم و به مفاهیم آن دقّت نمی‌کنیم؛ مثل آیات از آن عبور می‌‌کنیم ولی کسی که زبان عربی بداند سوره را درک کرده و این سوره ?ا طور دیگری تلاوت می‌‌کند. در روایات ما، تفسیر دخان از کلام امام صادق(ع) بی‌شمار است. در این باره جلساتی بوده و آنها را تکرار نمی‌کنم. یک روایت از کتاب شریف «بحارالأنوار» و توصیفی از امام باقر(ع) است که در ماهیّت و چیستی عذاب دخان و ذیل این آیه که «خداوند قادر است عذابی را از فراز سر شما و زیرگام‌های شما برانگیزد»1، اشاره به دخان می‌‌فرمایند و اینکه عذاب‌های آخرالزّمانی یکی از جدّی‌ترین عذاب‌هاست و طبعاً این عذاب، عذابی فراگیر، عظیم است و وقتی مؤمنان آن را می‌‌بینند، برایشان دردناک است و برای کافران دردناک‌تر. این جملة «ربّنا اکشف عنّا العذاب انا مؤمنون»2 یک بحث جدّی است و بد مخمصه‌ای ایجاد می‌‌شود. در این زمینه معصومان(ع) توصیفاتی دارند از اینکه فضای دخانی در عالم پدید می‌‌آید و موجوداتی که جنسشان دخانی است، برای بشر ایجاد زحمت مرئی می‌‌کنند؛ امّا نکتة بسیار مهم برای بنده این است که ما در بین عذاب‌های آخرالزّمانی تا حالا کمتر از همه و تا قبل از فیلم «ملک سیلمان» به مفهوم دخان و عذاب دخان پرداخته‌ایم. سینمای غرب پیش از همه به این معنا اهتمام کرده است. چرا؟ مگر آنها به قرآن باورمندند یا مثل ما مسلمانند یا پژوهش‌هایی داشته‌اند؟ شاید پژوهش‌های آنها در قرآن کم?ر از ما نبوده باشد؛ ولی اگر به کتاب‌های «مقدّس» رجوع کنیم، خصوصاً فصل آخر از کتاب مقدّس و «مکاشفات یوحنّا» می‌‌بینیم که این عذاب توصیف شده و اینکه در فازی از عالم موجوداتی در آن مرئی می‌‌شوند، به فتنة یأجوج و مأجوج نیز اشاره شده و با نام عاج و ماج از این طایفه‌ای که قرآن از آنها در آخرالزّمان یاد می‌‌کند، آنها را می‌‌خواند و اینکه بالأخره بشر تجربه‌ای می‌‌کند که با تجربه‌های مادّی و معنوی مرسوم متفاوت است. شاید قسمتی از این هم برگرفته از ضمیر ناخودآگاه غربی‌ها باشد که من در این زمینه صحبت دارم؛ به این معنا که بشر تا چه حد آنچه که انجام می‌‌دهد و در رفتار او می‌‌بینیم به صورت ضروری از رفتار خودآگاه او برخاسته و با خودآگاهش به این بحث وارد شده است؟ وقتی هست که ما فعلی را انجام می‌‌دهیم و ضمیر ناخودآگاه ما مولّد آن فکر است و اگر سؤال کنند که به چه دلی? این کار انجام شد، پاسخی دقیق نداریم. به طور مثال وقتی در خلوت خود هستیم، جمله‌ای به زبان ما جاری می‌‌شود که این جمله، تداوم فکر ما بوده که در فکر ما گذشته و نمی‌دانیم که چه شد که این جمله از دهان ما خارج شد، در حالی که این جمله یک زمینة ذهنی داشته و یک قسمتی از روح ما تراوش کرده است. کسی که در اتاق نبوده و کلامی جاری نبوده پس این کلام از کجا جاری شده است؟ کاملاً معلوم است که حیاط خلوت روح ما از ضمیر ناخودآگاه ما، پالس‌هایی به بیرون تراوش می‌‌کند و بعد که آن را رمزگشایی می‌‌کنیم، می‌‌بینیم که از ضمیر ناخود?گاه ما بوده است. منطق خواب و دیگرانی که در این باب صحبت کرده‌اند از امثال فروید که مادّی تفسیر کردند یا کارل گوستاو یونگ که قدری معنوی‌‌تر ضمیر ناخودآگاه را رمزگشایی کردند، همه در هنر متّفق‌القول بودند که هنرمندان ضمایر ناخودآگاه قوی دارند و به دلیل تراوش ضمایر ناخودآگاهشان آثار ناب هنری خلق می‌‌کنند. این کشف‌الشّهود آقایان نبود و هزاران سال قبل در کلام معصومان(ع) می‌‌بینیم. روایتی از پیامبر اکرم(ص) است که کاملاً به این معنا دلالت دارد هنرمندان مورد نظر حضرت، عمدتاً شعرا هستند. ایشان در روایات دارند که هیچ شاعری نیست که محلّ الهام نباشد یا از جانب فرشته‌ای یا از جانب شیطانی. شهید آوینی در یکی از شماره‌های مجلة «سوره» مقاله‌ای در بارة این حدیث نبوی داشت که آنکه شیطان قوی‌تری دارد، هنر شیطانی قوی‌تری خلق می‌‌کند و آنکه فرشته‌ای بر او وحی می‌‌کند، هنر رحمانی فاخرتری از او صادر می‌‌شود. ما مفهوم الهام را در عرصة هنر دست‌کم می‌‌گیریم و صرف الهام را پاس می‌‌داریم، غافل از آنکه می‌‌تواند الهام منشأ الهی یا شیطانی داشته باشد و آن کلام زیبای امیرمؤمنان(ع) وقتی از ایشان می‌‌پرسند خلّاق‌ترین شاعر عرب و قوی‌ترین شاعر عرب کیست؟ از (ملک ضلیل) امرو القیس نام می‌‌برند که شاهزادة گمراه، قوی‌ترین شاعر عرب بود و توضیح می‌‌دهند: شیطانی که به او وحی می‌‌کند از شیاطین دیگر قوی‌تر است و باز این آیة قرآن که «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَآئِهِمْ »3 پس ما وحی شیطانی هم داریم و جای تأسّف است که افرادی چون سلمان رشدی این مضامین را می‌‌گیرد و برمبنای آن کتاب موهن و زشت آیات شیطانی را می‌‌نویسد. ما مسلمانان به این معنا خیلی توجّه نداریم که وحی شیطانی در آفرینش شیطانی می‌‌تواند چه طوفانی کند و اگر هنرمندی باطن پالایش شده، نداشته باشد، چه گرفتاری‌هایی برای خودش و جامعه ایجاد خواهد کرد. اینها را گفتم که وقتی وارد سینمای دخان شدیم، خیلی تعجّب نکنید که در عذاب دخان چه اتّفاقی می‌‌افتد؟ در عذاب دخان مرز میان عالم مادّه و دخان رقیق می‌‌شود؛ امّا کسانی هستند که خودشان به استقبال عالم دخان می‌‌روند و این همان افرادی هستند که محل? الهام شیطانی قرار می‌‌گیرند و هنر شیطانی از آنها صادر و ساطع می‌‌شود و اینکه شما می‌‌بینید بعضی از هنرمندان ضعیف النّفس به قرص‌های روان‌گردان آلوده بوده‌اند، شاید به همین دلیل بوده و مرز را می‌‌شکند و توهّمات و تخیّلاتی را برای مصرف کنندگان این مواد پدید می‌‌آورد و به این ترتیب خیلی مرز بین واقعیّت و فضاهای دخانی را رقیق می‌‌کند. همین که در عصر ما مصرف موادّ تعطیل کنندة عقل افزایش می‌‌یابد و به یک فاجعة ملّی تبدیل می‌‌شود، شاید به این دلیل است که وسوسة ملهم بودن از این گونه الهامات در خیلی‌ها پدید می‌‌آید? یعنی قبل از عذاب دخان برخی به استقبال آن می‌‌روند.


[ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 3:36 عصر ] [ هجوم ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب