سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد سینمای هالیوود

?? اردیبهشت ????
 یک نظر سنجی از افراد 10 تا 16 ساله در سال 1995م. نشان داد، بچّه‌ها تصدیق نموده‌اند که، آنچه در تلویزیون دیده‌اند، آنها را به شرکت در فعّالیت‌های جنسی بسیار زودتر از موعد آن، بی‌احترامی به والدینشان، دروغگویی و درگیری در رفتارهای خشونت‌آمیز تشویق کرده است. بیشتر از 23 درصد آنها گفته‌اند که آنها تحت نفوذ تلویزیون هستند.


اشاره:

در جوامع کنونی، تلویزیون به تأثیرگذارترین عامل در شکل‌دهی شخصیّت افراد تبدیل شده است. این تصوّر? که تلویزیون تنها یک وسیلة سرگرم کننده است، بسی خطا و به دور از واقعیّت است. تلویزیون در مقام یک معلّم و جهان‌بینی‌ساز است و اغلب برنامه‌های سرگرم کننده و تفریحی آن در این جهت مؤثّرتر از برنامه‌های جدّی آن هستند.حال با این تلقّی، نویسندة مقاله به سراغ تأثیر برنامه‌های حاوی سکس و خشونت بر جامعة آمریکا رفته و از تحقیقات انجام شده در این زمینه، سود برده است.
<**ادامه مطلب...**>
مسئلة چقدر وخیم است؟
قصد ما در این مقاله آن آست که دربارة وضعیّت سکس و خشونت در برنامه‌های تلویزیونی (آمریکا) صحبت کنیم، ولی قبل از اینکه وارد جزئیات بیشتر شویم، من با اثبات وخیم‌تر شدن این مشکل، شروع می‌کنم.

ممکن است افرادی فکر کنند که این مسئله یک امر بدیهی و واضح است، ولی من همیشه با افرادی برخورد کرده‌ام که معتقد بودند، برنامه‌های تلویزیون واقعاً نسبت به برنامه‌های چند سال گذشته تفاوت زیادی نکرده است. خوشبختانه راه ساده‌ای برای اثبات اینکه برنامه‌های تلویزیون در دهة گذشته بسیار بدتر شده است، وجود دارد.

در روز سی‌ام ماه مارس سال 2000م.، «گروه خانوادة تلویزیون» گزارش ویژه‌ای با عنوان «یک دهه چه تفاوت‌هایی ممکن است ایجاد کند!» منتشر نمود. این گزارش، یک مقایسة زمانی در مورد سکس، ادبیات رکیک و خشونت در سال‌های 1989 م. تا 1999 م. را نشان می‌داد. بدون هیچ‌گونه تعجّبی، این گزارش نشان‌دهندة افول برنامه‌های تلویزیون بود. در اینجا ما برخی از یافته‌های این گزارش را می‌آوریم:

1. به طور متوسط در سال 1999 م. در هر یک ساعت، مسائل جنسی سه بار بیشتر از سال 1989م. تکرار شد. این گزارش، نمونه‌های زیادی را ذکر می‌کند که نشان می‌دهد، زبان سکس چطور به نحو چشم‌گیری فقط در ظرف یک دهه، تغییر پیدا کرده است. متأسفانه، من نمی‌توانم در مورد بسیاری از این مثال‌ها حتّی صحبت کنم، زیرا این مثال‌ها خیلی بی‌پرده هستند. همچنین، ارائه دهندگان این گزارش متوجّه شده‌اند که برنامه‌های مربوط به همجنس‌بازی، به نحو چشم‌گیری زیاد شده است. در حالی که برنامه‌های مرتبط با همجنس‌بازی در سال 1989 م. به ندرت پخش می‌شد، این موضوع در سال1999م.  در تلویزیون رواج داشته و درظرف یک دهه نسبت به دهة قبل، رشد 24 درصدی داشته است. شخصیّت‌ها و دیالوگ‌های مربوط به همجنس‌بازی که زمانی ممنوع بودند، در بسیاری از برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی، تبدیل به برنامه‌های قانونی شده بودند.

2. این بررسی نشان می‌دهد که میزان استفاده از کلمات شنیع در سال1999م. نسبت به سال 1989م. 5/5 برابر افزایش پیدا کرده است. نویسندگان این گزارش، نمونه‌هایی از انواع کلمات و عباراتی را که به طور مرتّب استفاده می‌شد، آورده بودند؛ کلمات و عباراتی که شایستة من نیست، آنها را فهرست کنم.

3. این گزارش نشان می‌داد که میزان حوادث خشونت‌آمیز روی داده در هر دو سال، تقریباً به یک اندازه بوده، امّا شدّت خشونت این حوادث، فوق‌العاده افزایش یافته بود. برخی از برنامه‌های پخش شده را که آنها بازبینی کرده بودند، چیزی نبود جز تصاویر خشونت‌آمیز. بنابراین در مورد مسائل جنسی، ادبیّات رکیک و برنامه‌های خشونت‌آمیز، از سال1989م. تا 1999م. به طور متوسط در هر ساعت برنامه‌ها سه برابر شده بود.
بنابراین، استنباط ما از اینکه تلویزیون بدتر شده است، فقط یک برداشت ساده نیست، واقعیّت است.


تأثیر تلویزیون بر رفتار افراد

در پرتو این حقیقت که برنامه‌های تلویزیون در ده سال گذشته بدتر شده است، برخی از مدافعان تلویزیون عقیده دارند که اثرات چنین برنامه‌هایی اندک است. بار دیگر گروه خانوادة تلویزیون مفید واقع شد. آنها به مطالعات و تحقیقات مختلفی استناد می‌کنند تا اثرات تلویزیون را مخصوصاً بر روی جوانان اثبات کنند.

اجازه بدهید ابتدا به تأثیر برنامه‌های خشونت‌آمیز بر رفتار تماشاگران، نگاهی بیندازیم. گروه خانوادة تلویزیون به گزارشی استناد می‌کند که از حدود هزار تحقیق که در سال 1998م.، دانشگاه آمریکایی«فورنسیک سایکیاتری» ارائه کرده، تهیّه شده است. آنها در این تحقیقات به این مسئله پی برده بودند که تقریباً در 18 مورد، ثابت شده بود که خشونت تصویری به خشونت واقعی انجامیده و 12 مورد از این 18 مورد، توسط صنعت تلویزیون پایه‌ریزی شده بود. در سال 1992م.، مؤسّسة روان‌شناسی آمریکا به این نتیجه رسید که 40 سال تحقیق در مورد رابطة بین خشونت در تلویزیون و خشونت در زندگی واقعی نادیده گرفته شده است و اظهار نمود که بحث‌های علمی پایان یافته است و از سیاستمداران فدرال درخواست کرد، از جامعه حمایت کنند.

تحقیقات کمتری در مورد اثر سایر محتویات جرمزای تلویزیون بر رفتار تماشاگران انجام شده است. با این حال، شواهد روشنی وجود دارد که جرایم جنسی و ادبیّات رکیک نیز به نحو فوق‌العاده‌ای از تلویزیون تأثیر پذیرفته است. سازمان‌های تخصّصی نظیر آکادمی پزشکی اطفال آمریکا رابطة بین تصاویر جنسی و رفتارهای زندگی واقعی را ترسیم نموده‌اند.

یک نظر سنجی از افراد 10 تا 16 ساله در سال 1995م. نشان داد، بچّه‌ها تصدیق نموده‌اند که، آنچه در تلویزیون دیده‌اند، آنها را به شرکت در فعّالیت‌های جنسی بسیار زودتر از موعد آن، بی‌احترامی به والدینشان، دروغگویی و درگیری در رفتارهای خشونت‌آمیز تشویق کرده است. بیشتر از 23 درصد آنها گفته‌اند که آنها تحت نفوذ تلویزیون هستند. 77 درصد گفتند که تلویزیون برنامه‌های سکسی زیادی قبل از رسیدن آنها به سنّ ازدواج نشان می‌دهد و 62 درصد نیز اظهار داشتند که سکس در برنامه‌های تلویزیونی و سینماها، هم سنّ ‌و سال‌های آنها را تحت تأثیر قرار داده تا هنگامی که هنوز خیلی بچّه هستند، روابط جنسی داشته باشند. 23 درصد از این افراد نیز برنامه‌های خاصّی را ذکر کرده‌اند که موجب بروز اختلال در خانواده، مانند تشویق به بی‌احترامی به والدینشان می‌شود.

البتّه این گزارش به ما یادآوری می‌کند که دستگاه‌های تلویزیونی، دستگاه‌های قانونی برای ایجاد تفریح افراد هستند. بیشتر خانه‌ها (98 درصد در آمریکا) تلویزیون دارند و به طور متوسط افراد خانواده روزانه 7 ساعت و 15 دقیقه تلویزیون تماشا می‌کنند. سایر اقسام تفریح (سینماها، ویدئوها، سی‌دی‌ها و اینترنت)باید در خارج خانه جست‌وجو یا خریداری شوند. تلویزیون به صورت جهانی در دسترس همگان است و بنابراین بنیادی‌ترین اثرات را بر فرهنگ ما دارد.

به عنوان یک انسان، ما نیازمندیم از این اثرات فرهنگی بر خودمان و خانواده‌هایمان آگاه شویم. البتّه ما باید متوجّه اثر تلویزیون (و سایر رسانه‌ها) بر همسایگانمان و جامعه نیز باشیم و این انگیزه‌ای است که می‌خواهیم در این مقاله، اثر سکس و خشونت در برنامه‌های تلویزیونی را بررسی کنیم.


محتویات سکس در برنامه‌های تلویزیونی

بیشتر آمریکایی‌ها معتقدند که سکس، بیش از اندازه در برنامه‌های تلویزیون وجود دارد. تحقیقی که در سال 1994م. انجام شد، نشان داد که 75 درصد آمریکایی‌ها احساس می‌کنند، تلویزیون مسائل جنسی بی‌پردة زیادی به نمایش می‌گذارد. به علاوه 85 درصد معتقدند، تلویزیون در کاهش ارزش‌ها فعّال است و این هیچ جای شگفتی ندارد. به تصویر کشیدن آگهی‌های فیلم‌ها یا کانال‌هایی که سکس در پارتی‌ها، زنا و حتّی همجنس‌بازی را نشان می‌دهند، از این گونه‌اند. همان طور که قبلاً ثابت کردیم، بی‌بندوباری‌های جنسی در تلویزیون، در همة اوقات و ساعت‌ها در حدّ بالا یافت می‌شود.

ما قبلاً در مورد خطر تصاویر سکسی؛ مخصوصاً هنگامی که با خشونت همراه است، صحبت کرده‌ایم. نیل مالاموث و ادوارد دانرشتین تأثیر بی‌ثبات سکس و خشونت در رسانه‌ها را ثابت کرده‌اند. آنها می‌گویند: نمایش دادن فیلم‌های محتوی خشونت جنسی، ممکن است اثرات بلند مدّت و ضدّ اجتماعی داشته باشد.

در نتیجه‌گیری دانرشتین، او با این هشدار و شواهد موجود گفته است: اگر شما گروهی از مردان نرمال را جمع کنید و برای آنها تصاویر خشونت‌آمیز علیه زنان در فیلم‌‌های گروه «الف» را به نمایش بگذارید، تحقیق‌‌ها نمی‌گوید که این مردان مرتکب اعمال خشونت‌آمیز علیه زنان خواهند شد، ولی این تحقیق ثابت می‌کند که آنها حساسیت کمتری نسبت به خشونت علیه زنان خواهند داشت و هم‌دردی آنها با قربانیان این جرم کمتر خواهد شد. احساس، تلقّی و ارزش‌های آنان در مورد خشونت تغییر خواهد کرد.

مسئلة مهمّی که باید به خاطر داشته باشیم، این است که این مطالعات فقط در مورد تصویرهای وقیحانه و مستهجن قابل اعمال نیست. بسیاری از مطالعات، از فیلم‌هایی که هر شب به آسانی از تلویزیون مخصوصاً تلویزیون‌های کابلی نمایش داده می‌شوند، استفاده کرده‌اند. بسیاری از فیلم‌هایی که امروزه در سینماها نشان داده می‌شوند، بسیار وقیحانه‌تر از فیلم‌های نمایش داده شده در ظرف چند سال اخیر هستند.

ارولینگ کریستول، خبرنگار امور اجتماعی در یکی از ستون‌های «مجلة وال استریت ژورنال» این سؤال را پرسیده است: آیا کسی واقعاً می‌تواند باور کند که مسائل جنسی موجود به صورت خفیف در فیلم‌های هالیوود ما و به صورت شدید در فیلم‌های تلویزیون‌های کابلی ما و مسائل جنسی خشونت‌آمیز موجود در موسیقی رپ، بی‌تأثیر است؟ در آمریکا تأثیر معمولی و کلّی این مسائل کاملاً قابل تشخیص است. سکس در تلویزیون، در همة اوقات فراوان است. بنابراین ما باید بیشتر مراقب به تصویر کشیدن چیزهایی باشیم که ما و خانواده‌هایمان، آنها را می‌بینیم.


خشونت در تلویزیون

کودکان، بیشترین صحنه‌های خشونت را از تلویزیون شاهد هستند. ظرف چند سال اخیر، شوهای تلویزیونی و فیلم‌هایی که برای تلویزیون ویرایش شده‌اند، کودکان کم سنّ ‌و سال را در معرض میزان غیر قابل تصوّری از خشونت قرار داده‌اند. مؤسّسة روان‌شناسی آمریکا می‌گوید: به طور متوسط، کودکان قبل از اتمام دورة دبستان 8000 هزار قتل و صدهزار عمل خشونت‌آمیز را در تلویزیون مشاهده می‌کنند. این رقم تا زمانی که این کودک به سنّ 18 سالگی برسد، دو برابر می‌شود.

در سنّ بسیار کم، کودکان میزانی از خشونت و دعوا را می‌بینند که در گذشته، فقط توسط عدّة کمی از افسران پلیس و مستخدمان ارتش مشاهده می‌شد. تلویزیون هر روز تهاجم، ضربه زدن، چاقوکشی، شلیک کردن و حقّ قطع عضو دیگران را به خانه‌ها می‌آورد.اثر تلویزیون بر رفتار افراد، قابل پیش‌بینی است. دو گزارش معروف از رؤسای بهداری در دو دهة گذشته، خشونت در تلویزیون و رفتارهای تهاجمی کودکان و نوجوانان را به هم مربوط می‌داند. به علاوه، مرکز ملّی بهداشت روانی در یک گزارش 94 صفحه‌ای با عنوان «تلویزیون و رفتار»؛10 سال پیشرفت علمی و درگیری‌های دهة 80، با شواهد قاطع علمی اثبات کردند که خشونت بیش از اندازه در تلویزیون، به زمین‌های بازی و خیابان‌ها سرایت کرده است. در یک مطالعة 5 ساله بر روی 722 کودک، نتیجه‌گیری شد که انواع گوناگون تهاجم‌ها، درگیری با والدین، دعوا و بزهکاری، همه، رابطة مستقیم با میزان برنامه‌های خشونت آمیز در تلویزیون دارند.

مطالعات بلندمدّت، بیشتر نگران‌کننده هستند.  لئونارد ایدون، استاد روان‌شناسی دانشگاه «ایلینویز»، کودکانی را در سنّ هشت سالگی و همان کودکان را در سنّ 18 سالگی مطالعه کرده است. او متوجّه شد که عادت‌های نهادینه شده توسط تلویزیون در سنّ 8 سالگی کودکان، بر رفتار تهاجمی آنها در سراسر دوران کودکی و بلوغشان تأثیر می‌گذارد. هر قدر بچّه‌ها برنامه‌های خشن‌تری را در سال سوم دبیرستان ترجیح دهند، رفتار خشن‌تری برای آنها هم در آن زمان و هم 10 سال بعد از آن، در پی خواهد داشت. بنابراین او نتیجه‌گیری نمود که تأثیر خشونت تلویزیونی بر رفتار تهاجمی، رو به افزایش است.

20 سال بعد، ارون و روول هیوزمن دریافتند که این روند ادامه پیدا کرده است. او و دستیاران محقّقش متوجّه شدند، کودکانی که در سنّ 8 سالگی میزان قابل توجّهی خشونت‌های تلویزیونی را نگاه می‌کنند، در سنّ 30 سالگی، همواره تمایل بیشتری به ارتکاب جرایم خشونت‌آمیز یا شرکت در بدرفتاری علیه کودکان و همسرانشان دارند. آنها نتیجه‌گیری کردند که مشاهدة خشونت‌های تصویری تلویزیون، یکی از علل رفتارهای تهاجمی، جرم و خشونت در جامعه است. خشونت‌های تلویزیون، بچّه‌ها و جوانان را در تمام سنین از تمام طبقات اقتصادی و از هر طبقة هوشی، تحت تأثیر قرار می‌دهند. همان طور که قبلاً هم گفتیم، در سال 1998م. نزدیک به هزار پژوهش مطالعاتی به «کالج آمریکایی روان‌شناسی فورنسیک» فرستاده شده است که برخی از اثرات شرح داده شده در این نوشته را به طور مستند ثابت می‌نماید. تصاویر خشن در تلویزیون، روی بچّه‌ها به روش‌های نامطلوبی تأثیر می‌گذارد و ما باید نگران این تأثیرات باشیم. در ادامه، ما به تأثیرات روان‌شناختی دیگری از تلویزیون اشاره می‌کنیم.

درگیری‌های روحی و روان‌شناسان

تلویزیون بخشی از زندگی ماست که غالباً در مورد اثرات ظریف و تدریجی آن آگاه نیستیم. تقریباً در هر خانه‌ای یک دستگاه تلویزیون وجود دارد (98 درصد از تمام خانه‌های آمریکا).

من افراد زیادی را دیده‌ام که به من گفته‌اند، تلویزیون نگاه می‌کنند و در عین حال تلویزیون هیچ‌گونه تأثیری بر جهان‌بینی یا رفتارشان نداشته است. با وجود این، انجیل به ما می‌آموزد که انسان همان‌گونه است که در قلب خود می‌اندیشد». آنچه که ما می‌بینیم و دربارة آن فکر می‌کنیم؛ بر اعمال ما تأثیر می‌گذارد و شواهد روان‌شناختی فراوانی وجود دارد که ثابت می‌کند، تماشا کردن تلویزیون، بر جهان‌بینی ما تأثیر می‌گذارد.

جرج گربنر و تری گراس که در دهة 1970م. در مدرسة ارتباطات «اننبرگ» کار می‌کردند، به این نکته رسیدند که تماشاگران افراطی که خیلی زیاد تلویزیون نگاه می‌کنند، دنیای واقعی را خطرناک‌تر و ترسناک‌تر از کسانی می‌بینند که خیلی کم تلویزیون نگاه می‌کنند. تماشاگران افراطی تلویزیون، به هم‌شهریان خود کمتر اعتماد می‌کنند و از دنیای واقعی هراس بیشتری دارند... آنها تماشاگران افراطی را افراد بالغی می‌دانند که به طور میانگین در هر روز، چهار ساعت یا بیشتر تلویزیون نگاه می‌کنند. تقریباً سیزده درصد آمریکایی‌ها در این گروه قرار می‌گیرند.

گربنر و گراس دریافتند که خشونت در ساعات پر بینندة تلویزیون، در ایجاد ترس تماشاگران افراطی نسبت به خطرات دنیای واقعی مبالغه می‌کند. به عنوان مثال، تماشاگران افراطی، تمایل کمتری به اعتماد داشتن به دیگران نسبت به تماشاگران معمولی دارند. همچنین تماشاگران افراطی تلویزیون، در میزان احتمال اینکه قربانی یک جرم خشونت‌آمیز واقع شوند، افراط می‌ورزند.

اگر این مسئله در مورد افراد بالغ صادق باشد، تصوّر کنید، خشونت‌های تلویزیونی چطور درک کودکان را نسبت به دنیا تحت تأثیر قرار می‌دهد؟ گرنبر و  گراس می‌گویند: فرض کنید در سنّ دوازده سالگی، روزانه شش ساعت را در یک سینمای محلّی سپری می‌کنید. هیچ پدر و مادری هم نیستند که از این کار جلوگیری کنند. در کودکانی که نمونة ما برای مطالعه بودند، نزدیک به نیمی از کودکان دوازده ساله، به طور متوسط روزانه شش ساعت یا بیشتر تلویزیون تماشا می‌کنند. این بدان معنی است که بخش بزرگی از جوانان ما، در گروه تماشاگران افراطی تلویزیون قرار می‌گیرند. تصوّر آنها نسبت به جهان، عمیقاً توسط تلویزیون شکل گرفته است. بنابراین گربنر و گراس نتیجه گرفته‌اند که اگر بزرگسالان، واقعیّت تلویزیون را این گونه می‌توانند بپذیرند، تأثیر تلویزیون بر کودکان را تصوّر کنید! زمانی که کودکان آمریکایی به مدرسه می‌روند، این کودکان چند سال را در یک مهدکودک الکترونیک گذرانده‌اند.

تماشای تلویزیون، هم بزرگ‌سالان و هم کودکان را به نحو نامطلوبی تحت تأثیر قرار می‌دهد. ما نباید از اطّلاعاتی که به ما می‌گوید، تصاویر تلویزیونی بر درک و رفتار ما تأثیر می‌گذارند، غافل باشیم. جهان‌بینی ما و رفتارهای حاصل از این جهان‌بینی، تحت تأثیر چیزی است که ما در تلویزیون می‌بینیم.

? منبع: WWW.Prob. org
ماهنامه موعود شماره 111


[ سه شنبه 89/3/4 ] [ 5:3 عصر ] [ هجوم ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب