سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد سینمای هالیوود
بعد از قتل عام عمومی ساکنان جزیره در سال‌های گذشته، بار دیگر اخیرا مورد هجوم قرار می­‌گیرند که مجبور به مهاجرت و جابجایی می­شوند. صحنه­‌های کوچ این ساکنان اصلی در جزیره خودشان بسیار رقت انگیز است و اجبارا به تنها نقطه امن جزیره یعنی معبد (temple) کوچ می­‌کنند. جالب تر اینکه همه باید به آن جزیره برگردند چون قرار است جنگ بزرگی بین خیر و شر در آن جزیره رخ دهد و ...



به قول رفقای حبس کشیده: "همه چیز با یه سیگار شروع شد!" داستان من و سریال لاست هم، همش تقصیر حسام بود که روز اول گفت اصطلاحات این سریال، خیلی اکتیو هستن. سریال لاست پربیننده­ترین سریال قرن اخیر است که 18 نویسنده بر روی داستان پیچیده و جذاب آن کار کرده­اند. و تنها نه من به خال لبش مبتلا شدم، کافیست یک جستجو بین وبلاگها کنید تا بفهمید که به هرکه بنگری به همین درد مبتلاست!

من معمولا سعی می­کنم از فیلمها لذت ببرم و بدون پیش­داوری سراغ آنها می­روم ولی اولین قسمت این سریال برای من عجیب بود. شمشیر برهنه این سریال، نامها و اسامی آن بود که ذهنیت من را خدشه­‌دار کرد. در این سریال، خدای لیبرالیسم و تجربه­‌گرایی یعنی «جان لاک» در قالب نقشی با همین نام به عرصه آمده است و جالب­تر اینکه در فصل چهارم متوجه می­شویم جان لاک نام خود را به «جِرمی بنتام» تغییر داده است یعنی نام فیلسوفی که منفعت اقتصادی را اصل می­داند. تفاوت او با جان لاک در این است که جان لاک مالکیت خصوصی را بعلت اعتقاد به لیبرالیسم ولی بنتام بخاطر اصالت منفعت مطرح می­کند. جالبتر اینکه در این دوره او دیگر به رهبری رسیده است. نام دزموند(دیوید) هیوم فیلسوف پوچ­گرای اسکاتلندی که اتفاقا در این فیلم با همین نام و ملیت است توجه مرا بیشتر به خود جلب کرد.«دنیل راسو» نیز زنی مردم­‌گریز و تنها در جنگل است که نامش یادآور فیلسوف جامعه­ گریز «ژان­ژاک روسو» است. «میخائیل باکونین» فیلسوف آنارشیست شوروی هم در این فیلم نقشی دارد. نکته اینجاست که عقاید همه این فیلسوفان اومانیست غربی در این سریال، در ظرف زمان و مکان خود کاملا بحق توجیه می­شوند.

اسامی غیرمشهور هم جهت‌دار هستند. مثلا نام «شپرد» رهبر نجات­ یافتگان، بمعنی «چوپان» است و از اسامی حضرت مسیح بوده که مسیحیان گاهی شپرد را بجای کلمه مسیح و یا خدا بکار می­برند. صاحبان جزیره­‌ی مرموز، اغلب اسامی یهودی دارند و کسانی که بعلت سقوط هواپیما، اتفاقی روی این جزیره فرود آمده­ اند اغلب مسیحی هستند بجز یک نفر مسلمان و دو نفر چشم بادامی. فرد مسلمان یک شکنجه ­گر عراقی بنام سعید جراح است (جراح یعنی خونریز) و متولد شهر تکریت (محل تولد صدام) است! اسامی حواریون در بین مسیحیان،ریچال(راحیل مادر یوسف و بنیامین)، سیمون (شمعون)، آرن(هارون)، بن(بنیامین) و ژاکوب (یعقوب، پدر بنی­اسراییل) به عنوان رییس اصلی و پشت پرده صاحبان جزیره عجیبتر از همه بود.

وقتی دیدم others با نامهای یهودی که اتفاقا گروهی برگزیده هستند، خطاب به مسافران سرگردان سقوط کرده در این جزیره گفتند: "این جزیره­‌ی ماست نه جزیره شما، شما اینجا هستید چون ما اجازه دادیم." دیگر نتوانستم خودم را به خوش­بینی بزنم! این ساکنان در قسمتهای اول بسیار وحشی و خونریز دیده می­شدند ولی به مرور بیننده به این نتیجه می­رسد که اتفاقا آنها بسیار انسانهای متمدن، باهوش و نهایتا انسانهای مظلومی هستند که برای نجات خودشان و بشریت در حال تلاش هستند. بعد از قتل عام عمومی ساکنان جزیره در سالهای گذشته، بار دیگر اخیرا مورد هجوم قرار می­گیرند که مجبور به مهاجرت و جابجایی می­شوند. صحنه­‌های کوچ این ساکنان اصلی در جزیره خودشان بسیار رقت انگیز است و اجبارا به تنها نقطه امن جزیره یعنی معبد(temple) کوچ می­کنند. غول ناشناخته­‌ای هم وجود دارد که بدون علت انسانها را می­رباید و می­کشد ولی بعد معلوم می­شود که فقط یک سیستم امنیتی سالم برای حفظ معبد است. درمورد مکان جزیره هم آنها مطمئن نیستند که جزیره مطلوب آنها همانجا باشد بلکه فقط پیش­‌بینی کرده‌­اند که در آینده این نقطه میتواند باشد و اینگونه به آن نقطه رسیده‌­اند و جالبتر اینکه همه باید به آن جزیره برگردند چون قرار است جنگ بزرگی بین خیر و شر در آن جزیره رخ دهد و ... نکاتی از این قبیل مثل اصالت مادر، تولد و خون که از ارکان عقاید یهود است در این فیلم با ظرافت زیادی مورد توجه قرار گرفته است که بابررسی تک تک صحنه­‌ها و دیالوگها می­توان یک کتاب نوشت.

مدیریت اجباری جک شپرد بر جامعه نجات­ یافتگان و رقابت او با جان لاک هم پر از نکات تاریخی است که در این مختصر نمی­گنجد. جدال بنیامین و جان لاک برای هدایت جامعه یهودیان هم بی­حساب نیست. تکیه کلام بنیامین این است که من همیشه و در همه حال برنامه‌­ای دارم. اوایل مخاطب می­بیند که بنیامین، رهبر ساکنان اصلی جزیره، خیلی دروغ می­گوید ولی بعد به این نتیجه می­رسد که این دروغ­ها فقط برای حفظ جان ساکنان جزیره و یا کل جهان بوده است. «برگزیده بودنِ» آنها توسط یعقوب هم خیلی تاکید می­شود.

کسانی که هنوز هم یهودی بودن این سریال را باور ندارند کافی است lost را در گوگل­ کتاپ جستجو کنند تا بیابند که طی چند دهه اخیر چقدر کتاب منتشر شده که نام لاست در تیتر آنها وجود دارد. البته اغلب این کتابها در مورد سریال لاست نیست بلکه در مورد اقوام ناپدید شده یهود و یا بهشت گم­شده آنهاست!

جمله­‌ی مشهوری در امریکاست که می­گوید: "همه سینما می­روند که با عقاید آن فیلم آشنا شوند ولی یهودیان سینما می­روند تا عقاید خودشان را مرور کنند." موج عجیب سریال لاست در دنیا بقدری است که هزاران سایت و وبلاگ و فروم درباره رموز این سریال وجود دارد. کدهای این سریال در تطیهر چهره صهیونیسم بقدری فراوان است که انسان دوست دارد روزی 100بار بعضی از نویسنده ها و کارگردانانِ خودمان را به خاطر کارنابلدی‌شان شماتت کند!

منبع:

[ پنج شنبه 89/1/26 ] [ 5:34 عصر ] [ هجوم ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب